می خوانید قسمتهایی از کتاب تشیع علوی و تشیع صفوی از دکتر علی شریعتی . امید است که با آثار این معلم شهید بیشتر آشنا بشوید .
تشيع سرخ و تشيع سياه
اسلام ديني بود كه با" نه" ي محمد -وارث ابراهيم و مظهر دين توحيد خدا و وحدت خلق -در تاريخ اسلام پديد امد شعاري كه اسلام در برابر شرك مظهر اشرافيت و مصلحت -با ان اغاز شد .
و تشيع اسلامي بودكه با"نه"علي بزرگ -وارث محمد و مظهر اسلام عدالت و حقيقت- در تاريخ اسلام چهره خود را مشخص كرد ونيز جهت خود را"نه" ای كه وي در شوراي انتخاب خليفه در پاسخ عبدالرحمن-مظهر اسلام اشرافيت و مصلحت -گفت 0
تشييع را مي توان به دو بخش يكي از قرن اول تا اغاز حكومت صفوي ويك بخش از حكومت صفوي به بعد تقسیم کرد . در نيمه اول قرن هشتم كه حكومت مغول پس از قتل عام هاي وسيع بر مردم ايران حكومت مي كرد و در شهرها نيز علماي مذهب يا در خدمت حكماي مغول در امده بودند و خلق را به نام "مذهب حقه سنت و جماعت " به تسليم در برابر حكام مسلمان شده اي مي خواندند كه همچنان چنگيزي مانده بودند و گروهي نيز كه تقواي انان را از همدستي با حكام و ستمكاران منع شده بود به انزواي زهد خزيده بودند و غير مستقيم راه صاف كن تجاوز بودند 0
در اين هنطام واعظي سلمان وار در جست و جوي حقيقت بر مي خيزد و از همه ي مدعيان زمان سراغ مي گيرد نخست نزد بالوي زاهد مي رود , زهد را سكوت در برابر ظلم مي بيند و چه بي شرمي است كه انسان در جهنم پيرامونش ضجه اسيران و فقر گرسنگان و تازيانه ستم را بر گرده بيچارگان ببيند و به جاي نجات انان به فكر نجات خود باشد .
از او مي گريزد و نزد ركن الدين عماد الدوله به سمنان مي رود 0 تصوف را نيز چون زهد مذهب فرار از واقعيت ها مي يابد 0 شيخ بيزار از اين ها كه كباده مذهب و روحانيت مي كشند به عنوان يك مسلمان مسئول مردم و اگاه از زمان اسلام "علي" را انتخاب مي كند و مذهب اعتراض و شهادت را0به سبزوار مي ايد و در مسجد جامع شهر خانه مي كند و انجا به وعظ مي پردازد واعظي كه سر شورش دارد و شورشي كه پشتش يك ايمان ويك تاريخ سرخ نهفته :تشيع
توده هاي مردم اندك اندك اگاه مي شوند و در نتيجه يك قدرت تهديد كننده بوجود مي اورند .
ملاهاي رسمي به كار هميشگي خود اغاز مي كنند: شايعه سازي و سپس فتوي و در اخر ذبح شرعي
اين شيخ در مسجد حرف دنيا مي زند .
اين شخ در مسجد حدث مي زند وبه خانه خدا اهانت مي شود.
دامنه شايع سازي بالا مي گيرد ولي دعوت شيخ هر روز دل هاي محروم و دردمند رو ستائيان را بيشتر به خود جذب مي كند .
تا اينكه سحرگاهان او را در مسجد كشته مي بينند .
پس از او بي درنگ شاگرد وي شيخ حسن جوري به صورت مخفي كارش را ادامه مي دهد و همه جا بذر انقلاب اگاهي و انقلاب را بر مبناي تشيع مي پاشد .
زمينه فكري اكنون اماده است وانقلاب در زير پوشش تقيه به انتظار مي كشد .
خواهر زاده حاكم وارد ده باشتين , دهي در جنوب غربي سبزوار می شود .
از انان طعام مي خواهد
مي اورند
شراب مي خواهد
مي اورند
مهمانان مست مي شوند و شاهد مي خواهند
انفجار اغاز مي شود
ميزبان به سوي روستائيان شيعي مي رود و فرياد مي كند كه حاكم زنانتان را مي خواهد چه پاسخي مي دهيد :
ما سر بر دار مي نهيم و اين ننگ را نمي پذيريم و شاهد ما براي دشمن شمشير ماست .
انها رايكجا مي كشند و چون مي دانند راه بازگشتي نيست ترديد ندارند .
روستائيان به شهر مي ريزند جنگ با سپاه مغل و فتواي ملاهاي مذهب حاكم و پيروزي دهقانان انقلابي .
و نخستين بار نهضتي انقلابي بر بنياد تشيع علوي عليه سلطه خارجي و استحمار داخلي براي نجات ملت اسير و نجات توده هاي محروم وبا شعار عدالت و فرهنگ شهادت و به رهبري دهقانان هفتصد سال پيش از اين برپا مي شود و پيروز مي گردد .
و اين اخرين موج انقلاب تشيع علوي بود "تشيع سرخ" كه هفتصد سال تجلي روح انقلابي ازادي خواهي عدالت و مردم گرايي و مبارزه اشتي ناپذير با جور , جهل و فقر بود.
يك قرن بعد صفويه امد وتشيع از" مسجد جامع توده " برخاست و در "مسجد شاه " همسايه ديوار به ديوار "قصر عالي قاپو " شد.
و"تشيع سرخ"
"تشيع سياه " گشت.
و مذهب "شهادت "
"مذهب عزا "
منبع : http://shariatiha.blogfa.com